.
دو نیاز لازم برای داشتن یک جایگاه فردی در اجتماع . مثلا برای هنرمند شدن نیازه که آدم پرستیژ و پتانسیل هنرمند شدن داشته باشه.
پرست?ژ رو اگر بخوام عام?انه و قابل تفهیم توضیح بدم اینجوری باید بگم که : لیاقت ، استحقاق ، ظرفیت و حد و اندازه اون مقوله بر فرد سازگارو در خور باشه . خیلی ساده تر بخوام بگم : باید به طرف بیاد !
پتاسنیل هم نیاز به توضیحِ چندانی نداره، چون دیگه به اندازه کافی مشخص و واضح و روشنه که یعنی توانایی . این توانایی، از "بعهده کار بر آمدن" منتج میشه . بطور جزیی تر بخوام بگم : یعنی کاری رو که شروع کننده هستی، بتونی از پسش بر بیای و بدون کمترین خسارت و کم کاری و اذیت و آزار و... "بتونی انجامش بدی به بهترین نحو" و در حد مطلوب یک اثر مثبت به جا بذاری.
هر کسی نمی تونه صرف اینکه علاقمند به چیزیه، لزوما توانمند در اون چیز هم باشه ! بطور مثال : کم ندیدیم آدمایی رو که علاقمند به خوانندگی بودن، ولی کمترین میزان استعداد رو داشتن و حتی بخاطر علاقمندیشون به خودشون زحمت آموزش دیدن آموزش گرفتن و پیشرفت کردن هم ندادن و با همون وضع نابلد وارد عرصه و حیطه ای شدن که اتفاقا و کاملا تخصصیه و نیازمند کسب آگاهی و تجربه قبلی پیش از شروع کار.
متاسفانه کسانی رو هم دیدیم که تحت الجو هستن در زندگیشون ... به این معنا که با کوچیکترین تعریف و تمجید از طرف دیگران خودشونو خیلی خاص و ویژه و نابغه می دونن و کافیه حجم این هندونه زیر بغل گذاشتنا و چوب کاری کردنا بیشتر بشه، اونوقت فرد متوهم میشه و خدا رو بنده نیست و بنده خدا رو هم صرف وسیله میدونه برای اینکه به عقده های روانی خودش برسه.
تقریبا هیچ شغلی، هیچ جایگاه فردی در اجتماع بدون پرستیژ و پتانسیل ، پیش برنده و پیش رونده نیست و صرف اینکه با جمله خود گول زنک " که من می توانم و..." فقط دو در جا زدن و تقلای بی جا محسوب میشه و به خودتون میاید می بینید که فرد سن و سال داری شدید که از 100 خواسته و انتظارتون در چیزی که دوستش داشتید و بهش علاقمند بودید، 40 هم نرسیدید. و این خیلی خوب نیست و خوشایند نیست.
معلم، مدیر، مهندس، دکتر، بازیگر، خواننده، آهنگساز، فروشنده و پلیس و حتی دزد و قاچاقچی و حمال و همه چیز نیازمند پرستیژ و پتانسیل است ! و اگر نداشته باشید ، ول معطلید و فقط دارید به کاهدون می زنید.
یه جمله ای بعضی معلما به دانش اموزایی که درسشون خوب نبود، میگفتن : "بالاخره این جامعه فقط دکتر مهندس نمی خواد، کارگر و رفتگر هم می خواد." ولی حتی اگر قراره کسی در این سطح و جایگاه هم قرار بگیره هم به نظرم باید باز پرستیژ و پتانسیل داشته باشه و بازم هر کسی نمی تونه یه رفتگر یا کاربگر خوبی باشه !
همه این نکته ها و موارد بیان و مطرح شد و در نهایت عرض کلام این بود که سراغ کار و پیشه و حرفه و علاقمندی برید که تمایل به یادگاری در اون حرفه و شغل و منسب و... براتون راحت باشه و سرعت یادگاریتون در اون موضوع و علاقمندیتون تا حد مطلوبی بالا باشه که بتونید از پسش بر بیاید بدون اینکه به خودتون و به دیگران فشار بیارید و با کمترین ضرر و زیان و خسارت به درجه مطلوبی از پیشرفت و ارتقاع برسید.
در نها?ت در هیچ حوزه و سطح و جایگاهی و هیچوقت در هیچ زمانی دچار خود برتر بینی و توهم پیشرفت نشوید ! انسان هر چقدر یاد بگیرد و هر چقدر بیشتر بفهمد و بداند ؛ باز هیچ نمی داند ! این جمله من نیست ... جمله خیلی از بزرگان و اندیشمندان است !
کم ندیدم آدم هایی که قوره نشده مویز شدن و از لِوِل 1 به لِوِل 2 رسیدن خودشونو گم کردن و فکر کردن خیلی حالیشونه و دچار خود برتر بینی و خود چیز پنداری شدن و همچنین کم ندیدم آدم هایی که تهی و هیچ مطلق بودن ولی فقط خلاء و کمبودهای خودشون رو با لب و دهن به دیگران توضیح دادن و قصد توجیه داشتن و... در صورتی که پر واضح بوده و مشخص که هیچ نیستند !
از قدیم گفتن : مُشک آن است که خود بِبویَد؛ نه آنکه عطار بگویَد !
یه جمله دیگه هم هست که میگه : هیچ ماست بندی، نمیگه ماست من تُرشه !
خلاصه که نه به اون شوری شوری ؛ نه به اون بی نمکیِ بی نمکی ! خودتونو بسازید، خوب یاد بگیرید. تلاش کنید و تجربه کسب کنید و آگاهی و اطلاعاتتون رو بالا ببرید و خودتونو در هر زمینه و حیطه ای که هستید، به روز کنید و به روز نگه دارید. هیچ کاری و هیچ شغلی در دنیا نیست که آپدیت و بروزسانی نداشته باشه و علم زاویه های جدید و شگفت انگیز خودشو نمایان نکرده باشه . سنت و مدرنیته همیشه در تقابل بودن و اونی همیشه برنده بوده که خودشو از دونستن و آموزش دیدن و یاد گرفتن محروم نکرده و در هیچ زمانی مغرور و متوهم و جو زده نشده !
.
🔺 "هُنَرِ بِه گَند کِشیدنِ موسیقی" 🔺
.